creatvity

خلاقیت و کارآفرینی

کارآفرینان نسبت به سایر افراد ابتکاری بیشتری دارند  به همین دلیل  معمولا استراتژی های  نوآورانه و خلاقانه ای رای  برای حل  مسایل و مشکلاتشان  دارند  طبق تحقیقات انجام شده محققان دریافتند که یک رابطه اساسی بین خلاقیت و کارآفرینی وجود دارد این رابطه بین خلاقیت و کارآفرینی را می توان یک رابطه متقابل دانست. از یک طرف ، این فرض وجود دارد که خلاقیت تأثیر مثبتی در کارآفرینی دارد. از طرف دیگر ، کارآفرینی باعث افزایش خلاقیت می شود در یک مطالعه کارآفرینان نسبت به سایر افراد ابتکاری بیشتری دارند  به همین دلیل  معمولا استراتژی های  نوآورانه و خلاقانه ای رای  برای حل  مسایل و مشکلاتشان  دارند  طبق تحقیقات انجام شده محققان دریافتند که یک رابطه اساسی بین خلاقیت و کارآفرینی وجود دارد این رابطه بین خلاقیت و کارآفرینی را می توان یک رابطه متقابل دانست. از یک طرف ، این فرض وجود دارد که خلاقیت تأثیر مثبتی در کارآفرینی دارد. از طرف دیگر ، کارآفرینی باعث افزایش خلاقیت می شود در یک مطالعه  بر روی تعدادی دانشجوی  مدیریت کسب و کار،مورد افزایش خلاقیت آن‌ها تحقیق کردند.  و دریافتند که با افزایش خلاقیت از طریق آموزش ، مهارت های شناسایی و حل مسایل و مشکلات کسب و کار بهبود   یافته.

آموزش و ایده پردازی

 آموزش موجب  خلق  ایده ها ، گسترش دانش ، ثروت تجربه و سطح بالایی از تولید ایده است. به عنوان مثال ، وظایف موجود در مؤلفه ها ، حمل دائمی  یک دفترچه برای ایده پردازی،و تبادل  و ارائه دانش و ایده در گروه ، و همچنین استفاده از تکنیک های  طوفان مغزی و مغز نویسی  بسیار مفید و تاثیر گزار می باشد. و در اصل این تکنیک‌های موثر خلاقیت ، ارتقاء فعالیت های کارآفرینی را توصیف می کند. بنابراین ، راه حلهای خلاقانه می تواند از طریق تغییر مسئله پیدا شود علاوه بر این ، یک مطالعه توسط گلینیک همکارانش  در سال 2009 انجام شده است که نشان میدهد که تفکر واگرا اثر مثبتی بر تولید ایده های تجاری می گذارد. تفکر واگرا به توانایی ایجاد ایده هایاصلی بسیاری اشاره دارد با این حال ، تفکر همگرا تأثیر قابل توجهی در این فرآیند دارد. تفکر همگرا ، توانایی تفکر دقیق و منطقی و خطی است. تعامل بین تفکر واگرا و همگرا به طور قابل توجهی کارآیی اختراع را تحت تأثیر قرار می دهد.

در سال ، در سال 2016 طی یک سری تحقیقات بر روی تعدادی شرکت آلمانی که هدف آنها کسب بینش از روند نوآوری این  شرکته‌ا بوده  انتخاب گروه هدف بر روی مدیریت درجه دوم سقوط کرد ، زیرا آنها ارزیابی واقعی از مدیریت نوآوری و دانش در مورد نقاط قوت و ضعف سیستم دارند. این مطالعه نشان می دهد که تکنیک های خلاقیت فقط در میزان کمی(66%)استفاده می شده و 70%شرکت ها دانش خاصی در این زمینه  ندارند و اغلب بیگانه با  خلاقیت  هستند.  در نتیجه پتانسیل زیادی با توجه به تولید ایده  های غیر خلاقانه بدون استفاده مانده است  و شرکت هایی که موفقیت تجاری به مراتب بالاتری دارند از نوآوری بالاتری برخوردار هستند. با این حال ، شرکت های موفق به طور فزاینده ای از تکنیک های خلاقانه استفاده می کنند تا نیاز به یک فرآیند تولید ایده خلاق را برآورده کنند  این تحقیقات نشان   داد که  که با کمک محصولات و خدمات جدیدی که با فرآیندهای نوآوری تولید شده اند ، دو برابر بیشتر درآمد حاصل می شود. بنابراین ، عملکرد بسیاری از شرکت ها نشان می دهد که تنها تعداد معدودی از تکنیک های پشتیبانی خلاقیت استفاده می کنند. تقریبا ٪۹۱از شرکت‌های صرفا از رئوی یکدیگر تقلید کرده اند  به این ترتیب امکان مزیت رقابتی به طورکامل مورد بهره برداری قرار نگرفته است

اثر مفید خلاقیت بر روی کسب و کار

با استفاده از این تکنیک های خلاقیت ، شرکت ها می توانند همه کارکنان را درگیر کنند ، موانع ذهنی خود را برچیند ، از تفکر انتقادی حمایت کنند و از این رو ایده های جدید و خلاقانه ای را توسعه دهند. و   از کارگاه ها و جلسات ایده پردازی خلاقانه  حمایت  کنند  کارآفرینان نه تنها باید به حوزه تخصصی خود توجه کنند بلکه باید دانش بین رشته ای را از رشته های مختلف بدست آورند تا بتوانند خلاقیت خود را تقویت کنند این نشان می دهد که یک تخصص نمی تواند باعث افزایش خلاقیت شود. خلاقیت بهعوامل زمینه ای بستگی دارد. پس با توجه به مطالب بالا که  گفته شد خلاقیت بالاتر منجر به کارآفرینی بیشتر می شود. با این حال ، یک دیدگاه تعاملی در مطالعه رابطه خلاقیت و کارآفرینی مورد نیاز است. برای درک بهتر تأثیر خلاقیت در کارآفرینی ،لازم است که روند کارآفرینی را با جزئیات تشریح کرده و تاثیر احتمالی حمایت از خلاقیت را برجسته کنیم. در احضار می توان گفت پتانسیل تکنیک های خلاقیت کاملاافرسوده نیست ، خواه در شرکت های موجود یا شرکت های نوپا و استفاده از هدفمند ازتکنیک های خلاقیت استفاده شود.
برخلاف شرکت های موجود ، شرکت های نوپا شرایط و ویژگی های خاص زیادی کسب می کنند. این امر ، از جمله موارد دیگر ، توانایی واکنش سریع در برابر تغییر شرایط محیطی به دلیل وجود یک ساختار انعطاف پذیر شرکت ، تعهدات غیر موجود و هر فرهنگ سازمانی موجود در هر مشاغل اعم از شرکت های نوپا یا تأسیس ، چهار مرحله از نوآوری اجرا می شود. این مراحل به تفکیک مسئله ، تولید ایده ، انتخاب ایده و درنهایت اجرای تصمیمات تقسیم می شود که بر اهمیت تقسیم فرایندهای کارآفرینی به فازهای فردی تأکید می کند تا تأثیر خلاقیت در کارآفرینی بهتر بررسی شود (قط از طریق این تقسیم بندی فرآیند کارآفرینی ،می توان تأثیر خلاقیت را با جزئیات تفسیر کرد  و کارآفرینی خود را به عنوان فرآیندی طراحی می کند که از سه مرحله مختلف تشکیل شده است.

  1. شناسایی فرصت های شغلی 
  2. کسب منابع 
  3. سودآوری و رشد تجارت 

در مرحله اول فرآیند کارآفرینی ، شناسایی فرصتهای شغلی ، جایی که شرکت های نوپا دارای مزیت قابل توجهی هستند، متمرکز می شویم ، زیرا می توانند از ابتدا پشتیبانی خلاقیت را ادغام کرده و نیازی به تغییر ساختارهای موجود نداشته باشند.اجرای آسان تر تکنیک های خلاقیت در مراحل اولیه می تواند از یک ایده پشتیبانی کند و مدل اصلی تجارت را ارتقا بخشد.

در حال بارگذاری ...